جمعه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ۱۹:۵۵
شعر طنز شوهر ذلیل
گشته اسباب غرور و دل خوشی
شوهری چاق و سیاه وجوش جوشی
بادماغ پهن خود چون سنگ پا
زهره ازهر کس برد بایک نگا
چون که چشمش لوچ و مخمورو لوند
حسن من یک باشداوبیند به چند
گشته اسباب غرور و دل خوشی
شوهری چاق و سیاه وجوش جوشی
بادماغ پهن خود چون سنگ پا
زهره ازهر کس برد بایک نگا
چون که چشمش لوچ و مخمورو لوند
حسن من یک باشداوبیند به چند
گشته اسباب غرور و دلخوشی
یک زن لاغر سیاه و کشمشی
با قدی چون نردبانی بر چنار
کی توانم راه رفتن در کنار
دستها چون بیل و ناخن دسته بیل
در تنم خنجر کند چون سیخ و میل